خسته!

ساخت وبلاگ
آدم ها یک شب آشنا و شبی دیگر غریبه می شوند.   آدم ها یک شب عاشق و صبح دیگرش فارغ می شوند.   آدم ها یک شب دوست و شب دیگر دشمن...   آدم ها یک شب قول می دهند و فردایش فراموش می کنند.   آدم ها مُدام چیزی هستند که فردایش نیستند.   من مُدام یک نفری را دوست داشتم که... آدم بود...   مریم... طفلِ نو پای دوست خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 145 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30

      " به سویِ تو،   به شوقِ رویِ تو،   به طـَرفِ کویِ تو،   سپیـده دَم آیـم،   مـَگر تو را جـویـَم ..."...   در خلوتِ صُبحگاه، زیر لب زمزمه کـُنان به آرامیقدم بر میداشت...   پسـرکی معمولی با لباس هایی ساده...   نـفـس هایی سنگین و عمیـق   تـَب دار از اَبـرهای نـا فرجامِ اُردی بهشتـی!   در این روزه خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30

امشب که آمدم بگویم:   دردت به قلبم، دلم هوایت کرده از صبح...   منتظرت بودم بیایی کمی از خستگی هایت تعریف کنی   کمی برایم زبانِ شیرینت به سخن بگشایی   و من قُربانِ خستگی هایت بشوم   و قند در دلم آب شود از حرف های شیرینت   کمی من برایت دردِ دل کنم   از سیر تا پیازِ غذا تعریف کنم   میان حرف هایم، صدایت خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 151 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30

خلوت با حافظ! من از بیگانگان دیگر ننالم که با من هر چه کرد آن آشنا کرد گر از سلطان طمع کردم خطا بود ور از دلبر وفا جستم جفا کرد برچسبها: غم نوشته شده در ساعت توسط Marya1370| خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 116 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30

من نمی توانم همه چیز را از نو بسازم   آن هم دُرست بعد از اینکه خراب شده   حداقل تنها نمی توانم   تازه فکرش را بکن یک طرف نخواهد اصلا چیزی درست شود   بعد انوقت انتظار دارید من چه کنم؟   دست روی دست نگذارم، قدم بردارم و کاری کنم   خب من هر قدمی که برداشتم ده قدم بدتر میشد   من همینکه کاری نکنم ، بهتری خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 120 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30

امشب بعد از چند روز اومدم اینجا که سر بزنم به خودم،  نمیدونم چرا تمام تنظیماتِ قالبی که ساخته بودم از بین رفته!  به این خاطر بهم نریختم، راستش اینه که آستانه ی تحملم پایین اومده  چند روزه منتظرم، از این انتظارایی که تهش فکر میکنی...  حالا مهم نیست به چیا فکر میکنی، وقتی بخواد بباره از هر طرف می باره خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 130 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30

زمانی که مدرسه می رفتم، معلم ها به خاطر خوب نبودنِ وضعیت درسهای حفظی ام مرا هُل دادند به سمت ریاضی؛ چسبیدم به ریاضی؛ شب ها و حتی روزها، مرا در آغوش میگرفت حاصل این هم آغوشی 19 سال زندگیِ مشترک شد با همه ی تلخی و اخم و تـَخم و گاه شیرینی تا اینکه یک شب مـُـتارکه کردیم بنظر 19 سال برای یک زندگی مشترک خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30

من به غمگین ترین حالت ممکن شادم

تو به آشوب دلم ثانیه ای فکر نکن...

خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 194 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30

کارِ من، از نیاز به صدایت گذشته،   قبل از آن، از نیاز به نگاهت گذشته بود،   قبلتر از آن هم، از نیاز به خنده هایت...   اگر همینطور بگذرد...    اگر همینطور کار بالا بگیرد...!   خسته!...
ما را در سایت خسته! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marya1370 بازدید : 151 تاريخ : پنجشنبه 8 تير 1396 ساعت: 3:30